معرفی وبلاگ
فقط برای دل غم دیده اقا می نویسم
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 139620
تعداد نوشته ها : 72
تعداد نظرات : 21
Rss
طراح قالب
GraphistThem272
ماجراي فارسي سخن گفتن امام هادي


روايت زيبايي از ديدار امام هادي عليه السلام با علي بن مهزيار اهوازي است كه طي آن، يك ساعت شني كه وي براي امام آورده به كار انداخته مي شود. در اين ديدار امام چند جمله فارسي مي فرمايد كه لطيف است.


به نقل از خبر آنلاين، روايت ياد شده در باره امام هادي عليه السلام و درخواست آن حضرت از علي بن مهزيار براي آوردن يك ساعت شني است. اين زمان علي بن مهزيار در اهواز مي زيسته و امام در سامرا در گوشه از قصر سلطنتي تحت كنترل و نظارت بوده است. راوي روايت ياد شده، ابراهيم بن مهزيار است كه در اين ديدار خود محضر امام را درك كرده است. نفر سوم در اين ديدار، مسرور غلام علي بن مهزيار بوده است. البته از روايت روشن است كه علي بن مهزيار نزد امام عزيز بوده و چند ساعت متوالي نزد آن حضرت مانده است.

روايت ياد شده در دو منبع كهن آمده است.



نخست بصائر الدرجات، ص 337 كه آن روايت را به صورت مفصل از همين ابراهيم بن مهزيار نقل كرده است. مجلسي روايت مزبور را در بحار: 50/131 آورده است.



دوم به صورت مختصر در مناقب ابن شهر آشوب: 4/332 (و از آنجا در بحار: ج 49، ص 89) كه از علي بن مهران نقل شده و كوتاه شده روايت قبلي است. طبعا علي بن مهران راوي اين حديث است و به احتمال نام راوي اصلي كه ابراهيم بن مهزيار است و خود در اين ملاقات حضور داشته، از آن افتاده است. به علاوه، قسمت آخر روايت در «مناقب» ابهام دارد.



اصل روايت:‌

حسن بن علي سرسوني از ابراهيم بن مهزيار روايت كرده است كه گفت: امام هادي عليه السلام نامه اي به علي بن مهزيار نوشت و از او خواست تا ابزاري كه ساعات را تعيين كند ـ اصطلاحا در اين روايت «مقدار» ـ براي ايشان تهيه كند. ما اين وسيله را تهيه كرده، در سال 228 براي ايشان برديم. وقتي به سياله رسيديم، ابن مهزيار نامه اي نوشته و خبر آمدن خود را به امام اطلاع داده، از ايشان اجازه گرفت تا نزد آن حضرت رفته و وقت ملاقات را تعيين كند. همين طور براي ابراهيم [بن مهزيار]‌ هم اجازه گرفت. امام اجازه دادند بعد از ظهر خدمت آن حضرت برسيم.


رسيدن ما در يك روز تابستاني بسيار گرم بود. مسرور غلام علي بن مهزيار هم همراه ما بود. وقتي به قصر نزديك شديم بلال، غلام امام، در انتظار بود. گفت: داخل شويد: وارد حجره شديم، در حالي كه دچار تشنگي شديدي بوديم. نشستيم. يكي از غلامان در حالي كه كوزه آب خنكي داشت، پيش آمد. از آن آب خورديم. امام علي بن مهزيار را خواست و تا بعد از عصر نزد آن حضرت بود. سپس مرا خواست. سلام كردم و اجازه خواستم دست امام را ببوسم. حضرت دستش را داد، من بوسيدم. امام مرا دعا كرد و نشستم، آنگاه برخاسته و خداحافظي كردم.

وقتي از در خانه بيرون آمدم، مرا صدا كردند و فرمودند: اي ابراهيم. عرض كردم: لبيك يا سيدي. فرمود: صبر كن. من همچنان ايستاده بودم، در حالي كه مسرور، غلام ما هم با من بود. امام دستور داد مقدار [يعني ساعت] را نصب كنند [بكار بيندازند]. حضرت آمد، تختي براي آن حضرت گذاشتند نشست. يك تخت هم براي علي بن مهزيار در سمت چپ امام گذاشتند كه روي آن نشست. من در كنار ساعت بودم. يك سنگ افتاد.

مسرور [به فارسي] گفت: «هشت». امام فرمود: ثمانيه؟ گفتيم: بلي اي سرور ما. آنگاه ما بيرون آمديم. امام به علي بن مهزيار فرمودند: فردا صبح مسرور را نزد من بفرست. ابن مهزيار او فرستاد. وقتي وارد شده بود، امام [به فارسي به وي]‌ فرموده بودند: «بار خدايا چون» ؟ مسرور گفته بود: «نيك يا سيدي».

در اين وقت [شخصي به نام] نصر [از آنجا] گذشت. امام [به فارسي] به مسرور فرمود: «در ببند» او در را بست. آنگاه عباي خود را روي من انداخت تا مرا از نصر پنهان كند و سپس آنچه مي خواست از من پرسيد. بعد از آن امام با علي بن مهزيار ديدار كرده و فرمود: همه اينها از ترس نصر [كه لابد يكي از مراقبان بوده] بود. علي بن مهزيار گفت: ترس من بيشتر از عمرو بن قرح است.


از اين روايت چند نكته روشن مي شود


1. نخست اين كه ساعت شني در اين موقع وجود داشته و اين كه امام از يكي از يارانش در اهواز خواسته است كه آن را براي ايشان بياورد، روشن مي شود كه اهواز دست كم يكي از مراكزي بوده كه با ساخت اين نوع ساعت آشنا بوده است.


2. نكته دوم اين است كه مردم اهواز و دست كم جماعت علي بن مهزيار كه اصل وي از هنديجان فارس بوده، به فارسي سخن مي گفته اند.



3. فارسي داني امام كه در اين روايت بسيار زيبا نقل شده است، به طوري كه وقتي مسرور ساعت «هشت» را مي گويد، امام تعبير «ثمانيه» را بكار مي برد. جمله بعدي فارسي گويي امام، احوال پرسي آن حضرت از مسرور است با عبارت: «بار خدايا چون»؟ مسرور پاسخ مي دهد «نيك يا سيدي».


سومين مورد فارسي گويي اين كه وقتي صبح فرداي آن روز باز مسرور خدمت امام مي آيد، حضرت به او مي فرمايد: در ببند. بدين ترتيب سه كلمه و جمله فارسي در عبارت بكار رفته است.

 

چهارشنبه دهم 8 1391 23:16


استاد مطهري مي فرمايد:

ما هميشه وقتي دعا مي كنيم به خدا مي گوييم: خدايا به ما بده،

هيچ وقت دعا نميكنيم: خدايا از ما بگير. درصورتي كه ما به اين دعا بيشتر احتياج داريم، بايد بگوييم: خدايا اين حبّ جاه و مال را از ما بگير، اين كينه ها، حسدها و عقده ها را از ما بگير، اين پرده ها را از جلوي چشم ما بردار.

اول آنچه را كه بايد از تو بگيرند آنها را بيرون بريز، آنگاه بگو: بده.


آن وقت است كه دعاي تو مستجاب مي شود.



(شهيد مطهري/آشنايي با قرآن/ج9/ص56)

دسته ها :
دوشنبه هشتم 8 1391 22:9

 

روز ميلاد عشق و شادي  بر عاشقان امام همام حضرت هادي(ع) مبارك

 

دسته ها :
دوشنبه هشتم 8 1391 21:54
دسته ها :
شنبه ششم 8 1391 22:39


بر پايه اين كنوانسيون كشورهاي عضو يونسكو، مي‌توانند آثار تاريخي، طبيعي و فرهنگي كشور خود را نامزد ثبت به‌عنوان ميراث جهاني كنند. حفاظت از اين آثار پس از ثبت در عين باقي ماندن در حيطه حاكميت كشور مربوطه، به عهده تمام كشورهاي عضو است. به گزارش شيعه آنلاين به نقل از فارس، علي‌رغم تبليغات متعدد براي جمع‌آوري امضاهاي اينترنتي به منظور ثبت جهاني قبرستان بقيع در يونسكو، يك مقام رسمي در ثبت ميراث فرهنگي اعلام كرد: ثبت جهاني آثار در يونسكو با اين روش غيرممكن است.
چند روزي است كه يك متن مشترك از طريق ايميل يا پيامك در بين مردم كشورمان در حال رد و بدل شدن است، پيامكي با اين عنوان كه «براي ثبت بقيع در يونسكو، به ثبت و تأييد 50000 نفر نياز است. شما هم مي توانيد براي شركت در اين طرح و كمك به ثبت اين مكان عظيم جهان تشيع همين الآن به آدرس اينترنتي dar-alhuda.net برويد و ثبت‌نام كنيد.»
اين متن اگر چه در نگاه نخست دل هر مسلمان عاشقي را به غليان مي اندازد تا هر چه سريع تر كمكي باشد براي ثبت آن در ميراث جهاني اما آيا يونسكو (سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي سازمان ملل متحد) با تأييد 50 هزار نفر از مردم عادي، هر اثر تاريخي را ثبت مي كند؟
اگر ثبت آثار در فهرست ميراث جهاني يونسكو به اين سهولت، قابل انجام است چرا يونسكو براي هر كشوري سهميه سالانه حداكثر 2 اثر را اعلام كرده است؟ و چرا براي ثبت هر اثر در يونسكو سال ها كارشناسان براي جمع آوري پرونده آن تلاش مي كنند و در اجلاس سالانه يونسكو براي ثبت اثر، چانه زني ها بالا مي گيرد؟

يونسكو ضابطه دارد/ از اين حركت متعجبم!
آتوسا مومني، مديركل دفتر ثبت آثار و حفظ و احياي ميراث فرهنگي كشور از مسئولاني است كه سال ها در تهيه و تنظيم پرونده هاي ثبت ملي و پرونده هاي ثبت جهاني در يونسكو مشاركت داشته است.
مومني درباره ارسال پيام هاي جمع آوري امضاهاي اينترنتي در جهت ثبت جهاني «بقيع» در يونسكو به خبرنگار فارس مي گويد: واقعاً از اين موضوع متعجب هستم چون ثبت آثار در يونسكو يك ضابطه كلي دارد.
وي ادامه مي دهد: هر كشوري آثار متعلق به خود را مي تواند براي ثبت جهاني به يونسكو معرفي كند كه نيازمند طي مراحل و مقدماتي است و اين گونه نيست كه ما پيشنهاد بدهيم يك اثر تاريخي در يك كشور ديگر، توسط يونسكو ثبت شود.
مردم نمي توانند اثري را در يونسكو ثبت كنند
مديركل دفتر ثبت آثار و حفظ و احياي ميراث فرهنگي كشور درباره اينكه آيا حمايت تعداد زيادي از مردم براي ثبت يك اثر تاريخي در يونسكو تأثيري دارد يا خير؟ اين گونه پاسخ مي دهد كه طبيعتاً خير.
مومني مي افزايد: مردم و سازمان هاي مردم نهاد شايد بتوانند كمك فكري يا پيشنهاد دهنده براي ثبت جهاني يك اثر به مسئولان كشورشان باشند اما هيچ گاه يك سازمان بين المللي تنها بر اساس پيشنهاد آنها اقدامي انجام نمي دهد.
هر اثري متعلق به يك كشور است/ خود آن كشور بايد اقدام كند
وي تأكيد مي كند كه در يونسكو هر اثري به نام يك كشوري ثبت مي شود و خود آن كشور بايد براي ثبت جهاني ميراث فرهنگي پا پيش بگذارد.
به گفته مومني ميراث فرهنگي در كشورهاي مختلف، متولي گوناگوني دارد اما مهم اين است كه يونسكو پرونده هاي ثبت جهاني آثار را از همان متولي آن كشور مي پذيرد.

بقيع؛ ميراث اسلامي مشترك
مديركل دفتر ثبت آثار و حفظ و احياي ميراث فرهنگي كشور درباره اينكه به هر حال قبرستان بقيع متعلق به تمام مسلمانان جهان است و ثبت جهاني آن خواسته تمام مسلمانان است، مي گويد: شايد بتوان قبرستان بقيع را تحت عنوان پرونده مشترك كشورهاي اسلامي در يونسكو مطرح و به ثبت رساند اما اين موضوع هم نيازمند آن است كه كشوري كه اين ميراث فرهنگي در آن وجود دارد ابتدا اقدام كند و سپس ساير كشورها به آن اضافه شوند.

ميراث جهاني يونسكو چيست؟
اما ميراث جهاني يونسكو يا World Heritage Sites چيست؟ نام عهدنامه‌اي بين‌المللي است كه در تاريخ 16 نوامبر 1972 ميلادي به تصويب كنفرانس عمومي يونسكو رسيده است و موضوع آن حفظ آثار تاريخي، طبيعي و فرهنگي بشر است كه اهميت جهاني دارند و متعلق به تمام انسان‌هاي زمين، فارغ از نژاد، مذهب و مليت خاص است.
بر پايه اين كنوانسيون كشورهاي عضو يونسكو، مي‌توانند آثار تاريخي، طبيعي و فرهنگي كشور خود را نامزد ثبت به‌عنوان ميراث جهاني كنند. حفاظت از اين آثار پس از ثبت در عين باقي ماندن در حيطه حاكميت كشور مربوطه، به عهده تمام كشورهاي عضو است.

بقيع باز هم در غربت

قبرستان بقيع كه حتي در زمان پيامبر اكرم (ص) نيز زيارتگاه بوده است سال هاست كه در گير و دار حيله هاي متعدد وهابيون سعودي اسير شده است.
به طوري كه نخستين تخريب قبور مطهر ائمه‌ بقيع به دست وهابيون سعودي در سال 1220 هجري يعني زمان سقوط دولت اول سعودي‌‌ها توسط حكومت عثماني روي‌ داد، پس از اين واقعه‌ تاريخي - اسلامي با سرمايه‌گذاري مسلمانان شيعه و به‌ كاربردن امكانات ويژه‌اي، مرقدهاي تخريب‌ شده به زيباترين شكل بازسازي‌ شد و با ساخت گنبد و مسجد، بقيع به يكي از زيباترين مرقدهاي زيارتي و در واقع مكاني زيارتي - سياحتي براي مسلمانان تبديل‌ شد.
در هشتم شوال سال 1344 هجري قمري پس از اشغال مكه، وهابيون به سركردگي عبدالعزيز بن سعود روي به مدينه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال و مأموران عثماني را بيرون كردند و براي دومين بار به تخريب قبور ائمه بقيع و ديگر قبور چون قبر ابراهيم فرزند پيامبر اكرم (ص)، قبور همسران آن حضرت، قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضل العباس(ع)، قبر عبدالله پدر پيامبر، اسماعيل فرزند امام صادق(ع) و بسياري قبور ديگر پرداختند.
با اين تفاسير، واضح و مبرهن است كه با جمع آوري امضاهاي اينترنتي، گامي براي ثبت جهاني قبرستان بقيع در بونسكو برداشته نمي شود اما اينكه در راستاي چه اهدافي چنين پيام هايي از سمت يك سايت غيررسمي و بي هويتي در حال انتشار است هنوز مشخص نيست.
از سوي ديگر، پيگيري رسمي ثبت جهاني بقيع در يونسكو توسط عربستان نيز در شرايط فعلي اين كشور كه هنوز وهابيون بر آن سلطه دارند بعيد به نظر مي رسد.

دسته ها :
شنبه ششم 8 1391 22:26


مسلم بن عقيل از تبار پاك بني هاشم و نواده حضرت ابوطالب عموي پيامبر (ص) است، ابو طالبي كه تا آخرين ساعات حيات خود دست از حمايت پيامبر برنداشت و دعوت پيامبر را اجابت كرد، مسلم از چنين نسلي است او از خانداني پاك، شجاع و با فضيلت برخاست و زير نظر عموي گرامي اش، علي عليه السلام، و پسر عموهاي خود امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام پرورش يافت و از علم، تقوي و ديگر فضائل آن بزرگواران بهره مند گرديد. [1] و افتخار دامادي امير المومنين(ع) را داشت و سال ها در كنار امام حسن و امام حسين عليهما السلام به ايشان اقتدا كرده بود با اينكه در آن زمان بسياري از افراد اين بصيرت را نداشتند.


*نقش آفريني هاي مسلم


پيش از حادثه كربلا، مسلم در ركاب امير المومنين رشادت هاي زيادي از خود نشان داد از جمله در جنگ صفين و حكومت امير المومنين يكي از نقش آفرينان معركه نبرد بود و جناح راست سپاه امير المومنين در دست او بوده است [2] و اين ها همه نشان از شجاعت و مديريت بالاي اوست.


*نائب خاص امام معصوم

اگر بخواهيم شخصيت مسلم بن عقيل را واكاوي كنيم، بايد او را در رديف شخصيت هاي ديني بزرگ اسلام و بالاتر از آن ها محسوب كرد، چرا كه مسلم بن عقيل نماينده خاص امام معصوم بوده اند، هم در زمان امير المومنين مورد توجه خاص حضرت بود و هم در دوران امام حسن مجتبي يار و كمك كار ايشان بودند و از ياران با وفا و بر جسته آن حضرت به شمار مي رفتند. [3] و پس از شهادت امام حسن عليه السلام همراه امام حسين عليه السلام رهسپار مكه شد. [4] و به عنوان نائب خاص و وكيل امام به كوفه اعزام شد و امام اين اعتماد خاص را به ايشان داشت كه او را به عنوان سفير و كارشناس امور سياسي و نظامي به كوفه فرستادند.


* علت انتخاب مسلم بن عقيل به عنوان سفير خاص

امانت داري و تعهد مسلم و سابقه درخشان و بصيرت بالاي او در تبعيت از ولايت و جامعيت علمي و عملي، همه و همه سبب شد كه امام(ع) او را به عنوان نماينده خود برگزيد و در معرّفي او به مردم كوفه نوشت: وَ انّي باعِثٌ اليكُم بِاخي وَ ابْنِ عَمّي وَ ثِقَتي مِنْ اهْلي «مُسْلِمِ بن عَقيل» لِيُعْلِمَ لي كُنْهَ امْرِكُمْ وَ يَكْتُبَ الَيَّ به ما يَتَبَيَّنَ لَهُ مِنْ اجْتماعِكُمْ. 5
و همانا من برادرم و پسر عمويم و شخص مورد اعتماد اصحابم، يعني مسلم بن عقيل را به سوي شما (مردم كوفه) مي فرستم تا حقيقت امر شما را به من اعلام كند و آنچه از اجتماع شما براي او روشن مي شود به من بنويسد.مردم كوفه نيز به جلالت قدر نماينده امام (ع) واقف بودند، لذا قبل از آمدن «عبيدالله بن زياد» به كوفه به خوبي از او استقبال كردند و در مورد جايگاهمسلم نزد امام حسين (ع)، همين بس كه وقتي خبر شهادت او به حضرت(ع) رسيد فرمود: «لا خَيْرَ فِي الْحَياةِ بَعْدَكُمْ» [6] بعد از شما خيري در زندگي نيست.

*جايگاه بلند علمي مسلم بن عقيل


از ديگر جنبه هاي شخصيتي مسلم بن عقيل، جايگاه بالاي علمي ايشان مي باشد هر چند گزارشات كمي در اين زمينه بدست ما رسيده است، ولي مواردي را مشاهده مي كنيم كه اين جايگاه را نشان مي دهد از باب نمونه رجال نويسان اهل سنت، مسلم بن عقيل را محدّثي تابعي شمرده و گفته اند كه صفوان بن موهب از او حديث نقل كرده است [7]. وي فقيه و دانشمند بود [8] و همان جايگاه نيابت خاصه اي كه نواب اربعه نسبت به امام زمان عليه‎السلام داشتند مسلم بن عقيل همان جايگاه را نسبت به امام حسين عليه السلام داشتند، به علاوه سجايا و شاخص هاي ديگري كه تنها در وجود ايشان بود.

* عامل به سيره نبوي در سختترين شرايط

در جريان پيشنهاد ترور عبيد الله ابن زياد در منزل هاني بن عروة با وجود مهيا بودن همه شرايط براي از بين بردن ابن زياد، مسلمبن عقيل از اين كار امتناع نمود، زماني كه علت را جويا شدند فرمود : سخن پيامبر صلي الله عليه و آله را به ياد آوردم كه فرمود: «مؤمن غافلگيرانه نمي كُشد و اين عمل خود را مستند كرد به سيره نبوي و اين نشان از آگاهي و دانش او نسبت به سيره نبوي و پايبندي و تقواي بالاي او در التزام به اصول مي باشد. 9

* پيشتاز حماسه عاشوراء

در حادثه عاشورا مسلم، پيشتاز حماسه عاشورا بود و حضور او در كوفه موجب آشكار شدن تزوير و رياكاري امويان شد و غربت او در كوفه ياد آور غربت و مظلوميت خاندان پيامبر در كربلا است.


* شجاعت مسلم

مسلم را شجاع ترين فرزند عقيل خوانده اند [10]؛ بعد از استقرار مسلم در خانه طوعه، بلال فرزند وي كه براي مي گساري با دوستان خود بيرون رفته بود، به خانه بازگشت و از حضور مسلم در خانه مطلع شد. علي رغم تأكيد مادر، موضوع را كتمان نكرد و نزد عبدالرحمن بن اشعث رفت و داستان را با او در ميان گذاشت و ابنزياد نيز از موضوع با خبر شد و در پي آن شصت يا هفتاد و به قولي سيصد تن از سربازان ويژه خود را همراه محمد بن اشعث رهسپار محل اختفاي مسلم كرد. 11

جنگ سختي در گرفت و شماري از سربازان ابن زياد كشته شدند. وقتي خبر به ابنزياد رسيد، به ابن اشعث پيغام داد كه من تو را براي دستگيري يك نفر فرستاده ام، در حالي كه ضربه سختي بر سپاهم وارد شده است. ابناشعث پاسخ داد: آيا مي داني ما را براي دستگيري شيري دلاور و شمشيري بران كه در دست مردي شجاع و با اراده قرار دارد فرستاده اي؟ او از خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله است. ابن زياد پيغام فرستاد كه به او امان دهيد زيرا جز اين راهي براي دستگيري او نخواهيد يافت. [12] مسلم گفت: نيازي به امان مكر پيشگان نيست . اين ها همه برخاسته از ايمان بالاي او و اعتقاد او به ولايت بود.

*بصيرت

بسياري از بني هاشم با امام به كربلا نيامدند، البته امام تكليف نكرده بودند، ولي او خود همراه امام آمد و اين مسئله ناشي از بصيرت بالاي مسلم است.

*مهم ترين پيام هايي كه مي توان از سيره مسلم بن عقيل گرفت

با همه مدارج علمي و تقوايي او مهم تر از همه بصيرت او و ايثار و پيش قدم شدن براي قيام امام حسين عليه السلام است و حضور او در كوفه بعدها تاثير مهمي داشت، فعاليت هاي مسلم در كوفه بعدها موجب قيام هايي در جامعه مسلمين از قبيل قيام توابين و غير آن و تبعيت مطلق او از امام عصرش شد.

شجاعت در راه حق از ديگر مطالبي است كه در سيره مسلم قابل مشاهده است از ديگر ويژگي هاي مسلم بن عقيل تبعيت او از سنت نبوي است و اين در زماني واقع شد كه امويان اسلام را به گوشه اي گذاشته و اكثر مردم درانحراف بودند و جرياني در جامعه به وجود آمده بود كه مردم را از سيره نبوي دور مي كرد و اگر قيام امام و اخلاص افرادي مثل مسلم نبود فضاي الان جامعه ما تيره و تار و خط واقعي اسلام گم مي شد.

و اگر اين الگوها نبودند ارزشهاي دين از بين مي رفتند و مسلم بن عقيل و امثال وي الگو و اسوه جامعه هستند و اگر مسلم و مانند او نبودند نه از علمي خبري بود و نه از فرهنگ واقعي اسلام اثري مانده بود و اساس مكتب اسلام مديون اين خون ها و بصيرت هاست و فرهنگ مقاومت با توجه به اين اسوه ها و الگوها باقي ماند تا اينكه به دوران طلايي انقلاب اسلامي رسيد.

----------

[1] الشهيد مسلم بن عقيل، ص 81 و 83
[2] مناقب آل ابيطالب، ج 3، ص 197
[3] رجال الطوسي، ص 70
[4] الامامة و السياسة، ج 2، ص 230
[5] اخبار الطوال، دينوري، ص 230
[6] مروج الذّهب، ج 3، ص 72
[7] الثقات، ج 5، ص 391؛ الاعلام، ج 7، ص 222
[8] الشهيد مسلم بن عقيل، ص 109
[9] التاريخ الكبير، ج 4، ص 266
از ابوهريره نقل شده است كه گفت: از ميان فرزندان عبدالمطلب، او شبيه ترين فرد به پيامبر صلي الله عليه و آله است
[10] المعارف ج 7، ص 204
[11] الكامل في التاريخ، ج 4، ص 32
[12] الفتوح، ج 5، ص 92

دسته ها :
چهارشنبه سوم 8 1391 21:43
X