معرفی وبلاگ
فقط برای دل غم دیده اقا می نویسم
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 139795
تعداد نوشته ها : 72
تعداد نظرات : 21
Rss
طراح قالب
GraphistThem272
شنونده غيبت






بدان كه: آنكه غيبت را مى ‏شنود نيز حكم غيبت كننده را دارد، همچنان كه در احاديث وارد شده است.
(بحار الانوار، ج 75، باب الغيبة، ص 220)



و همچنان كه غيبت كنندگان، افساد دارند، غيبت ‏شنوندگان نيز چنين ‏اند، زيرا: آن ‏كسى كه در حضور او غيبت مسلمانى مى ‏شود يا به آن خوشحال نمى ‏شود و بدش هم‏ نمى ‏آيد و به اين جهتمنع نمى‏ كند.يا خوشحال مى‏شود ولى از راه ريا و تزهد تصديق‏ نمى‏ كند بلكه گاه است منع مى‏ كند اما قلباً طالب آن است كه منع او را نشنوند و بساباشد حيله‏ ها برانگيزد كه آن غيبت قطع نشود، مثل اينكه: اظهار تعجب كند يا بگويد كه: من چنين نمى‏ دانستم و او را نوع ديگر شناخته بودم، كه آن غيبت كننده بيشتر ميل در غيبت كند، و به اين سخنها او را به غيبت وا مى‏ دارد، و اينها همه در گناه و حكم با غيبت‏كننده شريك ‏اند.


خلاصه آنكه: گناه شنونده غيبت، مثل غيبت كننده است، مگر اينكه:

در مقام انكار برآيد و سخن آن شخص را قطع كند، يا از مجلس برخيزد، و اگر قدرت بر اينها نداشته ‏باشد در دل غضبناك گردد، و اگر به زبان گويد: ساكت ‏شو، اما در دل، مايل و طالب ‏باشد، اين از اهل نفاق است، پس بر اهل دين لازم است كه: چنانچه غيبت مسلمانى را بشنوند در مقام انكار برآيند و آن را رد كنند و الا مستوجب نكال مى ‏گردند.

حضرت رسول -صلى الله ‏عليه و آله و سلّم- فرمود كه: «هر كه مؤمنى را در نزد او ذليل كنند و او بتواند يارى او را بكند و نكند خدا در روز قيامت او را ذليل مى ‏سازد».
(بحار الانوار، ج 75، ص 226، در بيان ح 1)



و فرمود: «هر كه رد كند از غيبت، برادر خود را و آبروى او را محافظت كند، حق ‏است ‏بر خدا كه در روز قيامت آبروى او را نگاهدارد».

(بحار الانوار، ج 75، ص 226، در بيان ح 1)
وفرمود كه: «هيچ مردى نيست كه بدى برادر مسلم او در نزد او مذكور شود و او بتواند او را جانب دارى و حمايت كند -اگر چه به يك كلمه باشد- و نكند مگر اين كه ‏خداى -تعالى- او را در دنيا و آخرت ذليل مى ‏كند، و هر كه بدى برادر مسلمش را در نزد او ذكر كنند و او يارى او كند خدا يارى او كند در دنيا و آخرت‏».
(محجة البيضاء، ج 3، ص 393 و بحار الانوار، ج 75، ص 226 (با اندك تفاوتى) )
و فرمود: «هر كه حمايت كند آبروى مسلمانى را، خدا در روز قيامت ملكى را مى ‏فرستد كه او را حمايت كند».


و فرمود: «هر كه منت گذارد بر برادر خود در خصوص غيبتى از او كه در مجلسى‏ بشود و آن را رد كند، خداى -تعالى- هزار در از شر را در دنيا و آخرت از او دور مى ‏كند، و اگر بتواند و رد غيبت او را نكند گناه او هفتاد مقابل آن كسى است كه غيبت ‏كرده است‏».
(بحار الانوار، ج 75، ص 226، در بيان ح 1)


منبع: معراج السعادة، ملا احمد نراقى.

دسته ها :
پنج شنبه بیست و هشتم 9 1392 0:53
غيبت‏ به غير زبان





و مخفى نماند كه:
غيبت كردن منحصر به زبان نيست، بلكه: هر نوعى كه نقصى از غير را بفهماند غيبت است، خواه به قول باشد، يا فعل، يا اشاره، يا ايماء، يا رمز، يا نوشتن.

مروى است كه: «زنى بر عايشه وارد شد چون بيرون رفت عائشه با دست‏ خود اشاره ‏كرد كه: اين كوتاه است، حضرت فرمودكه: غيبت او را كردى‏».
(بحار الانوار، ج 75، ص 224، در بيان ح 1)



و فرقى نيست در حرمت غيبت، ميان كنايه و تصريح. بلكه بسا باشد كه:


كنايه بدتر باشد، و غيبت‏به كنايه، مثل اينكه گوئى:الحمد لله كه خدا ما را مبتلا نكرد به همنشينى‏ ظلمه، يا به حب رياست، يا سعى در تحصيل مال، يا بگويى: نعوذ بالله از بى‏ شرمى، يا خدا ما را محافظت كند از بى ‏شرمى، و غرض از اينها كنايه به شخصى باشد كه مرتكب اين ‏اعمال باشد. و بسا كه: چون خواهد كه غيبت كسى را كند از راه ريا و تشبه به صلحا، ابتدا مدح او را مى‏ كند و مذمت ‏خود را نيز مى‏ كند چنانچه مى‏ گويد: فلانشخص چه بسيار خوب شخصى بود و روزگار او را نيز مثل ما كرد و از دست‏ شيطانخلاصى نيافت.


و بعضى از غيبت كنندگان هستند كه: چون مى‏ خواهند غيبت مسلمانى را كنند از راه ‏نفاق، غم و اندوه خود را بر حال آن شخص اظهار مى‏ كنند و حال اينكه در دل خود، هيچ اندوهى ندارند، چنانكه مى‏ گويند: آه، چه قدر غصه خوردم دلم سوخت‏ به جهت‏ فلان شخص كه بى‏ آبرو شد، يا فلان عمل از او سرزد، يا به او اهانت رسيد، خدا امر او را به اصلاح آورد، و اين منافق اگر دوست او بودى و غم و اندوه او را خوردى پس اظهار نكردى و دعائى كه به او مى ‏كند در خلوت كردى، پس اظهار حزن و دعا از خباثت‏باطن ‏اوست، و شيطان لعين او را بازيچه خود قرار داده، بر او امر را مشتبه كرده و بر ريش او مى‏ خندد، و حسنات او را به باد مى ‏دهد، و او چنانپندارد كه: خوب مى‏ كند، و نمى‏ داند كه تيز بينان عالم دانش و بينش، از احوال و اوضاع برون او، احوال درونش را درك ‏مى ‏نمايند.

و بسيارند كه غيبت مسلمانى را مى ‏كنندو بعضى از حضار نمى ‏شنوند بلند مى‏ گويند سبحان الله! اما عجب نيست چنين چيزى تا او خوب متوجه شود و اين هرچه مى‏ خواهد بگويد.

منبع: معراج السعادة، ملا احمد نراقى.
دسته ها :
پنج شنبه بیست و هشتم 9 1392 0:49
معنى و حقيقت غيبت



بدان كه: حقيقت غيبت آن است كه: چيزى نسبت‏ بغيرى كه شيعه باشد ذكر كنى كه ‏اگر به گوش او برسد او را ناخوش آيد و به آن راضى نباشد.

خواه آن نقص، در بدن او باشد مثل اينكه بگويى: «فلانى كور، يا كر، يا گنگ، يا نيم مرده، يا كوتاه، يا بلند، يا سياه، يا زرد، يا احول، يا قطور»و امثال اينها است.
يا در نسب او باشد مثل اينكه بگويى: پسر فلان، فاسق، يا ظالم، يا حمال زاده، يا نانجيب و نحو اينها است.

يا در صفات و افعال و اقوال او باشد مثل اينكه بگويى:بد خلق، يا بخيل، يا متكبر، يا جبان، يا ريا كار، يا دروغگو، يا دزد، يا ظالم، يا پرگو، يا پرخور، يا بى ‏وقت ‏به خانه مردم‏ مى ‏رود، و نحو اينها است.

يا در چيزى باشد كه متعلق به او باشد از: لباس، يا خانه، يا مركب. چنانكه بگوئى:
جامه فلان كس چركين است، يا خانه او چون خانه يهودان است، يا عمامه او مثل گنبدى‏است، يا بقدر گردوئى است، يا كلاه او دراز است، يا مركب او «جلف‏» (لاغر)است. و امثال ‏اينها.و همچنين در ساير امورى كه منسوب به او باشد و به بدى ياد شود كه اگر آن را بشنود ناخوشش آيد.

همچنان كه حديث نبوى به آن دلالت مى ‏كند، فرمود: «آيا مى ‏دانيد كه غيبت چه چيزاست؟

عرض كردند: خدا و رسول او داناتر است. فرمود: آن است كه: ياد كنى برادرخود را به چيزى كه او را ناخوش آيد. شخصى عرض كرد كه: اگر آن صفت ‏با او باشد باز بد است؟ فرمود: اگر باشد غيبت است و الا بهتان است».
(بحار الانوار، ج 75، ص 222، در بيان ح 1)



«و نام مردى در خدمت آن حضرت برده شد، شخصى عرض كرد كه: چه عاجز است.حضرت فرمود: غيبت رفيق خود را كردى».
(احياء العلوم، ج 3، ص 125، مجمع الزوائد، ج 8، ص 94 و محجة البيضاء، ج 5، ص 256)



و روزى اسم زنى مذكور شد عايشه گفت: كوتاه قد است. جناب رسول -صلى الله ‏عليه و آله و سلّم- فرمود: «او را غيبت كردى».
(بحار الانوار، ج 75، ص 224، در بيان ح 1)




و زنى ديگر مذكور شد عايشه گفت: «آن دامن بلند است. حضرتفرمود: بيفكن از دهن خود، پس پاره گوشتى از دهن او افتاد». (جامع السعادات، ج 2، ص 294)
روزى يكى از اصحاب به ديگرى گفت: «فلان شخص بسيار خواب است. حضرت‏فرمود: گوشت‏ برادر خود را خوردى‏». (جامع السعادات، ج 2، ص 294 و محجة البيضاء، ج 5، ص 260)



و آنچه در بعضى از احاديث وارد شده كه: پيغمبر -صلى الله ‏عليه و آله و سلّم- يا بعضى ازائمه -عليهم السّلام-مذمت ‏بعضى از اشخاص معينه را فرموده‏اند، يا از براى بيان احكام‏ الهى بوده يا از طوايفى بوده ‏اند كه غيبت آنها مستثنى است، چنانچه مذكور خواهد شد.



منبع: معراج السعادة، ملا احمد نراقى.
دسته ها :
پنج شنبه بیست و هشتم 9 1392 0:48
 


جعفر، كنيه
او ابوعبدالله و مشهور به "جعفر طيار" پسرعموي پيغمبر و از شهداي بزرگ صدر
اسلام. پدرش ابي طالب و مادرش فاطمه بنت‌اسد و برادرش عقيل، طالب و
اميرالمومنين علي(عليه السلام) است.


به نقل از ايسنا، جعفر بن
ابيطالب 20 سال بعد از عام الفيل در مكه به دنيا آمد. آن زمان كه خشكسالي
مكه بود، جعفر به دليل معيشت سخت و تنگ پدرش، در خانه عمويش عباس بزرگ شد و
همچنان نزد او ماند تا در سال اول بعثت پيغمبر اسلام(صلي الله عليه واله)،
اندكي بعد از برادرش اميرالمومنين علي(عليه السلام) مسلمان شد و اسلام
آورد.

شايد يكي از سوالاتي كه در ذهن ما وجود داشته باشد وجه تسميه لقب "طيار" يا " ذوالجناحين" براي آن حضرت است.

در
تاريخ و اخبار و روايات ذكر شده است كه "طيار" لقب جعفربن ابي طالب پسر عم
پيغمبر اكرم (ص) و برادر ارشد اميرالمومنين علي(عليه السلام) امام اول
شيعيان است كه در سال هشتم هجري در جنگ موته واقع در شام پرچمدار مسلمين
بود او آن قدر جنگيد تا هر دو دستش به ضرب شمشير دشمنان از بدن جدا شد ولي
جعفر كه مردي شجاع و مؤمن بود با آنكه دو دست در بدن نداشت پرچم اسلام را
با دو بازوي بريده خويش بر سينه برافراشته داشت تا مسلمين روحيه خويش را
نبازند و وحشت زده نشوند. در اين حال بود كه در اثر ضربات دشمن از ميان دو
نيم شد و به گفته يعقوبي: «پس هر پستي براي رسول خدا (صلي الله عليه واله)
برافراشته شد و هر بلندي براي او پست گرديد تا شهادت گاه‌هاي آنها را ديد و
گفت: " اي جبرئيل، من زيد را پيش داشتم و خدا جعفر را براي خويشي تو پيش
داشت. رسول خدا (صلي الله عليه واله) با آگاه شدن از خبر شهادت جعفر بسيار
اندوهگين شد و گريست و فرمود كه خداوند به جاي دو دست، به وي دو بال داد كه
با آنها در بهشت، پرواز مي‌كند از همين رو جعفر به ذوالجناحين (داراي دو
بال) و طيار مشهور شد.

پيامبر براي دادن خبر شهادت جعفر و دلداري از
خانواده وي، نزد همسر او اسماء بنت عميس آمد، فرزندان جعفر را خواند و با
آنان مهرباني كرد و به اسماء تعزيت گفت و از خداوند خواست كه در ميان
فرزندان و ذريه جعفر، جانشين صالح و نيكي براي وي قرار دهد فاطمه زهرا
(سلام الله عليها) نيز كه جعفر پسرعموي وي بود بر او گريست. رسول خدا(صلي
الله عليه واله) فرمود كه بر مثل جعفر بايد كه گريه كنندگان بگريند، همچنين
سفارش كرد كه به آل جعفر رسيدگي شود؛ زيرا كه آنان سرگرم عزا هستند و به
فاطمه فرمود كه براي خانواده جعفر به مدت سه روز غذا تدارك بيند، بعدها
رسول خدا(صلي الله عليه واله)، خود به امور فرزندان جعفر رسيدگي مي‌كرد.

اما
درباره علت معروفيت نماز جعفر طيار گفته شده از آن لحاظ است كه وي بيشتر
اوقات شبانه روز خود را به نماز و دعا در پيشگاه پرودگار مي‌گذرانيد و
نمازهاي طولاني مي‌خواند به طوري كه كمتر كسي از اين بابت به پاي او مي
رسيده است.

فضائل و مناقب جعفربن ابيطالب

او
در عصر جاهليت به داشتن چهار خصلت، متمايز بود. پرهيز از شراب‌خواري،
دروغ، فحشاء، و بت پرستي. جعفر خطيبي توانا و مردي شجاع، سخاوتمند، بردبار و
متواضع و شخصيتي نافع داشت و داراي عقل و درايت و هوش زياد و اراده قوي
بود. اين سردار برجسته، آگاه به مسائل ديني و آشنا به فنون و اصول جنگ بود و
از سابقين در اسلام بود. درباره فضايل او رواياتي از پيامبر نقل شده كه
جعفر در رديف بهترين مردم و با پيامبر از يك طينت و سرشت و از نظر خلق و
خوي شبيه‌ترين افراد به پيغمبر بوده است.

رسول خدا(صلي الله عليه واله) چه لقبي به جعفر داد؟

پيغمبر،
او را از "ابوالمساكين" يعني پدر بينوايان دادند، زيرا او بسيار به فقرا و
مستمندان رسيدگي مي‌كرد و اموالش را ميان آنها تقسيم نمود. ارادت و
علاقه‌اش به برادر خود، علي بن ابيطالب هم بسيار زياد بود. او از پيامبر
روايت نقل كرده و پسرش عبدالله، ابوموسي اشعري، عبدالله بن مسعود، عايشه،
ام سلمه و ديگران هم از او نقل حديث كرده‌اند.

وفات شخصي كه به منزله عبا براي رسول خدا بود

بنا
بر قول مشهور، او در هنگام شهادت 41 سال داشت و در همان منطقه (موته) شهيد
شد و مزار او و ساير شهداي موته، در منطقه‌اي معروف به شهر مزار در اطراف
موته (شهري در استان كرك اردن) قرار دارد. همانطور كه گفته شد دو دست جعفر
در ركاب رسول خدا از تن بريده شد اما پرچم اسلام را در دهان خود و بر روي
سينه‌اش برافراشته نگاه داشت، همان رشادت و ايثاري كه ابالفضل العباس(عليه
السلام) در جوار امام حسين(عليه السلام) در صحراي كربلا داشتند و اين درس
را از عموي رشيد خود يعني حضرت جعفربن ابي طالب(عليه السلام) آموخته بودند.
ظاهرا قبر آنها قبلا مخفي بود ولي امروزه شناخته شده و امروز زيارتگاه
است. گفته مي‌شود كه "ظاهر بيترس اول" چهارمين سلطان مصر، مزار جعفر را
تجديد بنا كرد و اوقاف بسياري به آن اختصاص داد.

دسته ها :
چهارشنبه هجدهم 2 1392 8:56
 
 

يك كودك آواره سوري در دفاع از خواهرش، پرچم تركيه را به آتش كشيد و ارتش آزاد اين اقدام را محكوم كرد.
به گزارش جهان به نقل از العالم، "جودت. م" از آوارگان سوري كه از ترس انتقامجويي تركيه از اعلام نام كامل خودداري كرد، خبر داد كه يكي نيروهاي پليس تركيه كه مسئول حفظ امنيت ارودگاه منطقه الريحانه در مرزهاي سوريه و تركيه است، تلاش كرد با نزديك شدن به يكي از دختران آواره سوري، دامن او را لكه دار كند و پس از ناكام شدن، از الفاظي ركيك خطاب به آن دختر استفاده كرد.


بر پايه اين گزارش، برادر كوچك اين دختر در واكنش به اين تجاوز نيروهاي تركيه، اقدام به آتش زدن پرچم تركيه در خيابان منتهي به ميدان الشجره در ميدانگاه سراميك كرد.


"جودت " تاكيد كرد كه نيروهاي ضد شورش تركيه به سرعت اردوگاه الريحانه را محاصره كردند و از نيروهاي ارتش ياري خواستند تا به اردوگاه حمله كنند، خانواده كودك سوري از تحويل او به نيروهاي تركيه خودداري كردند و اين مساله به بروز درگيري ميان نيروهاي تركيه و شماري از آوارگان سوري منجر شد و با اقدام نيروهاي تركيه در آتش زدن يك خودروي سوري، اين درگيري گسترش يافت.


سرانجام نيروهاي تركيه، كودك را پس از كتك زدن مفصل ربودند و آوارگان سوري پس از تحمل ضرب و شتم شديد و منهدم شدن خودروهايشان، نتوانستند جلوي بازداشت كودك سوري را بگيرند.

دسته ها :
چهارشنبه هجدهم 2 1392 8:48

تظاهرات سراسري ملت ايران عليه هتك حرمت به مقدسات ديني روز جمعه 20 ارديبهشت‌ماه، پس از نماز جمعه انجام مي‌گيرد.

دفتر مركزي شورايهماهنگي تبليغات اسلامي ، در پي تخريب مقبره صحابي جليل‌القدر پيامبر اعظم (صلي‌ ا... عليه و آله و سلم) «جناب حجربن‌عدي» و اهانت به پيكر مطهر ايشان و نيز به آتش كشيده شدن آرامگاه «حضرت جعفر بن ابيطالب» (ملقب به جعفرطيار ) توسط سلفي هاي وهابي تندرو  و نقض حريم هوايي سوريه توسط رژيم اشغالگر قدس با صدور اطلاعيه فراخواني؛ ضمن محكوم كردن شديد اينگونه حوادث تلخ و غم‌انگيز ؛ روز جمعه  20  ارديبهشت‌ ماه  را روز تظاهرات عليه اين‌گونه اقدامات وقيحانه دشمنان اسلام و بشريت اعلام كرد .

 

دفتر مركزي شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي با صدور اطلاعيه فراخواني، ضمن دعوت از عموم مسلمانان جهان اسلام، از  « امت بزرگ رسول‌الله »  مي‌خواهد تا در نماز جمعه اين هفته ، ضمن اعلام اعتراض و خشم مقدس خود عليه اين‌گونه اقدامات وقيحانه ، همپاي مسلمانان وآزادگان در بلاد اسلامي و ديگر نقاط جهان ، دست به تظاهرات و اعتراض بزنند.

 

اين شورا همچنين از ملت بزرگ و هميشه در صحنه ايران اسلامي نيز مي‌خواهد، تا ضمن حضور پرشور و با صلابت خود در تظاهرات روز جمعه اين هفته (20 ارديبهشت‌ماه) كه پس از اقامه نماز دشمن‌شكن جمعه در تهران و در بيش از 770 ميعادگاه نماز جمعه در سراسر كشور برگزار مي‌شود؛ همگام و هم‌صدا با ساير مسلمانان و آزادگان جهان ، عليه طرح‌هاي توطئه‌آميز، پليد و مزدورانه مثلث شوم استكبار جهاني؛ آمريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي در اهانت و تخريب اماكن مقدس و مراكز زيارتي ديني توسط سلفي‌هاي وهابي و حملات وحشيانه صهيونيست‌هاي جنايت‌پيشه به جبهه مقاومت اسلامي بخروشند و فرياد وحدت و اتحاد خود حول پرچم اسلام و شعار توحيدي «لااله‌الا‌الله ، محمد رسول‌الله»  را سردهند.

به نقل از رجانيوز

دسته ها :
چهارشنبه هجدهم 2 1392 8:38


استاد مطهري مي فرمايد:

ما هميشه وقتي دعا مي كنيم به خدا مي گوييم: خدايا به ما بده،

هيچ وقت دعا نميكنيم: خدايا از ما بگير. درصورتي كه ما به اين دعا بيشتر احتياج داريم، بايد بگوييم: خدايا اين حبّ جاه و مال را از ما بگير، اين كينه ها، حسدها و عقده ها را از ما بگير، اين پرده ها را از جلوي چشم ما بردار.

اول آنچه را كه بايد از تو بگيرند آنها را بيرون بريز، آنگاه بگو: بده.


آن وقت است كه دعاي تو مستجاب مي شود.



(شهيد مطهري/آشنايي با قرآن/ج9/ص56)

دسته ها :
دوشنبه هشتم 8 1391 22:9

 

روز ميلاد عشق و شادي  بر عاشقان امام همام حضرت هادي(ع) مبارك

 

دسته ها :
دوشنبه هشتم 8 1391 21:54
دسته ها :
شنبه ششم 8 1391 22:39


بر پايه اين كنوانسيون كشورهاي عضو يونسكو، مي‌توانند آثار تاريخي، طبيعي و فرهنگي كشور خود را نامزد ثبت به‌عنوان ميراث جهاني كنند. حفاظت از اين آثار پس از ثبت در عين باقي ماندن در حيطه حاكميت كشور مربوطه، به عهده تمام كشورهاي عضو است. به گزارش شيعه آنلاين به نقل از فارس، علي‌رغم تبليغات متعدد براي جمع‌آوري امضاهاي اينترنتي به منظور ثبت جهاني قبرستان بقيع در يونسكو، يك مقام رسمي در ثبت ميراث فرهنگي اعلام كرد: ثبت جهاني آثار در يونسكو با اين روش غيرممكن است.
چند روزي است كه يك متن مشترك از طريق ايميل يا پيامك در بين مردم كشورمان در حال رد و بدل شدن است، پيامكي با اين عنوان كه «براي ثبت بقيع در يونسكو، به ثبت و تأييد 50000 نفر نياز است. شما هم مي توانيد براي شركت در اين طرح و كمك به ثبت اين مكان عظيم جهان تشيع همين الآن به آدرس اينترنتي dar-alhuda.net برويد و ثبت‌نام كنيد.»
اين متن اگر چه در نگاه نخست دل هر مسلمان عاشقي را به غليان مي اندازد تا هر چه سريع تر كمكي باشد براي ثبت آن در ميراث جهاني اما آيا يونسكو (سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي سازمان ملل متحد) با تأييد 50 هزار نفر از مردم عادي، هر اثر تاريخي را ثبت مي كند؟
اگر ثبت آثار در فهرست ميراث جهاني يونسكو به اين سهولت، قابل انجام است چرا يونسكو براي هر كشوري سهميه سالانه حداكثر 2 اثر را اعلام كرده است؟ و چرا براي ثبت هر اثر در يونسكو سال ها كارشناسان براي جمع آوري پرونده آن تلاش مي كنند و در اجلاس سالانه يونسكو براي ثبت اثر، چانه زني ها بالا مي گيرد؟

يونسكو ضابطه دارد/ از اين حركت متعجبم!
آتوسا مومني، مديركل دفتر ثبت آثار و حفظ و احياي ميراث فرهنگي كشور از مسئولاني است كه سال ها در تهيه و تنظيم پرونده هاي ثبت ملي و پرونده هاي ثبت جهاني در يونسكو مشاركت داشته است.
مومني درباره ارسال پيام هاي جمع آوري امضاهاي اينترنتي در جهت ثبت جهاني «بقيع» در يونسكو به خبرنگار فارس مي گويد: واقعاً از اين موضوع متعجب هستم چون ثبت آثار در يونسكو يك ضابطه كلي دارد.
وي ادامه مي دهد: هر كشوري آثار متعلق به خود را مي تواند براي ثبت جهاني به يونسكو معرفي كند كه نيازمند طي مراحل و مقدماتي است و اين گونه نيست كه ما پيشنهاد بدهيم يك اثر تاريخي در يك كشور ديگر، توسط يونسكو ثبت شود.
مردم نمي توانند اثري را در يونسكو ثبت كنند
مديركل دفتر ثبت آثار و حفظ و احياي ميراث فرهنگي كشور درباره اينكه آيا حمايت تعداد زيادي از مردم براي ثبت يك اثر تاريخي در يونسكو تأثيري دارد يا خير؟ اين گونه پاسخ مي دهد كه طبيعتاً خير.
مومني مي افزايد: مردم و سازمان هاي مردم نهاد شايد بتوانند كمك فكري يا پيشنهاد دهنده براي ثبت جهاني يك اثر به مسئولان كشورشان باشند اما هيچ گاه يك سازمان بين المللي تنها بر اساس پيشنهاد آنها اقدامي انجام نمي دهد.
هر اثري متعلق به يك كشور است/ خود آن كشور بايد اقدام كند
وي تأكيد مي كند كه در يونسكو هر اثري به نام يك كشوري ثبت مي شود و خود آن كشور بايد براي ثبت جهاني ميراث فرهنگي پا پيش بگذارد.
به گفته مومني ميراث فرهنگي در كشورهاي مختلف، متولي گوناگوني دارد اما مهم اين است كه يونسكو پرونده هاي ثبت جهاني آثار را از همان متولي آن كشور مي پذيرد.

بقيع؛ ميراث اسلامي مشترك
مديركل دفتر ثبت آثار و حفظ و احياي ميراث فرهنگي كشور درباره اينكه به هر حال قبرستان بقيع متعلق به تمام مسلمانان جهان است و ثبت جهاني آن خواسته تمام مسلمانان است، مي گويد: شايد بتوان قبرستان بقيع را تحت عنوان پرونده مشترك كشورهاي اسلامي در يونسكو مطرح و به ثبت رساند اما اين موضوع هم نيازمند آن است كه كشوري كه اين ميراث فرهنگي در آن وجود دارد ابتدا اقدام كند و سپس ساير كشورها به آن اضافه شوند.

ميراث جهاني يونسكو چيست؟
اما ميراث جهاني يونسكو يا World Heritage Sites چيست؟ نام عهدنامه‌اي بين‌المللي است كه در تاريخ 16 نوامبر 1972 ميلادي به تصويب كنفرانس عمومي يونسكو رسيده است و موضوع آن حفظ آثار تاريخي، طبيعي و فرهنگي بشر است كه اهميت جهاني دارند و متعلق به تمام انسان‌هاي زمين، فارغ از نژاد، مذهب و مليت خاص است.
بر پايه اين كنوانسيون كشورهاي عضو يونسكو، مي‌توانند آثار تاريخي، طبيعي و فرهنگي كشور خود را نامزد ثبت به‌عنوان ميراث جهاني كنند. حفاظت از اين آثار پس از ثبت در عين باقي ماندن در حيطه حاكميت كشور مربوطه، به عهده تمام كشورهاي عضو است.

بقيع باز هم در غربت

قبرستان بقيع كه حتي در زمان پيامبر اكرم (ص) نيز زيارتگاه بوده است سال هاست كه در گير و دار حيله هاي متعدد وهابيون سعودي اسير شده است.
به طوري كه نخستين تخريب قبور مطهر ائمه‌ بقيع به دست وهابيون سعودي در سال 1220 هجري يعني زمان سقوط دولت اول سعودي‌‌ها توسط حكومت عثماني روي‌ داد، پس از اين واقعه‌ تاريخي - اسلامي با سرمايه‌گذاري مسلمانان شيعه و به‌ كاربردن امكانات ويژه‌اي، مرقدهاي تخريب‌ شده به زيباترين شكل بازسازي‌ شد و با ساخت گنبد و مسجد، بقيع به يكي از زيباترين مرقدهاي زيارتي و در واقع مكاني زيارتي - سياحتي براي مسلمانان تبديل‌ شد.
در هشتم شوال سال 1344 هجري قمري پس از اشغال مكه، وهابيون به سركردگي عبدالعزيز بن سعود روي به مدينه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال و مأموران عثماني را بيرون كردند و براي دومين بار به تخريب قبور ائمه بقيع و ديگر قبور چون قبر ابراهيم فرزند پيامبر اكرم (ص)، قبور همسران آن حضرت، قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضل العباس(ع)، قبر عبدالله پدر پيامبر، اسماعيل فرزند امام صادق(ع) و بسياري قبور ديگر پرداختند.
با اين تفاسير، واضح و مبرهن است كه با جمع آوري امضاهاي اينترنتي، گامي براي ثبت جهاني قبرستان بقيع در بونسكو برداشته نمي شود اما اينكه در راستاي چه اهدافي چنين پيام هايي از سمت يك سايت غيررسمي و بي هويتي در حال انتشار است هنوز مشخص نيست.
از سوي ديگر، پيگيري رسمي ثبت جهاني بقيع در يونسكو توسط عربستان نيز در شرايط فعلي اين كشور كه هنوز وهابيون بر آن سلطه دارند بعيد به نظر مي رسد.

دسته ها :
شنبه ششم 8 1391 22:26


مسلم بن عقيل از تبار پاك بني هاشم و نواده حضرت ابوطالب عموي پيامبر (ص) است، ابو طالبي كه تا آخرين ساعات حيات خود دست از حمايت پيامبر برنداشت و دعوت پيامبر را اجابت كرد، مسلم از چنين نسلي است او از خانداني پاك، شجاع و با فضيلت برخاست و زير نظر عموي گرامي اش، علي عليه السلام، و پسر عموهاي خود امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام پرورش يافت و از علم، تقوي و ديگر فضائل آن بزرگواران بهره مند گرديد. [1] و افتخار دامادي امير المومنين(ع) را داشت و سال ها در كنار امام حسن و امام حسين عليهما السلام به ايشان اقتدا كرده بود با اينكه در آن زمان بسياري از افراد اين بصيرت را نداشتند.


*نقش آفريني هاي مسلم


پيش از حادثه كربلا، مسلم در ركاب امير المومنين رشادت هاي زيادي از خود نشان داد از جمله در جنگ صفين و حكومت امير المومنين يكي از نقش آفرينان معركه نبرد بود و جناح راست سپاه امير المومنين در دست او بوده است [2] و اين ها همه نشان از شجاعت و مديريت بالاي اوست.


*نائب خاص امام معصوم

اگر بخواهيم شخصيت مسلم بن عقيل را واكاوي كنيم، بايد او را در رديف شخصيت هاي ديني بزرگ اسلام و بالاتر از آن ها محسوب كرد، چرا كه مسلم بن عقيل نماينده خاص امام معصوم بوده اند، هم در زمان امير المومنين مورد توجه خاص حضرت بود و هم در دوران امام حسن مجتبي يار و كمك كار ايشان بودند و از ياران با وفا و بر جسته آن حضرت به شمار مي رفتند. [3] و پس از شهادت امام حسن عليه السلام همراه امام حسين عليه السلام رهسپار مكه شد. [4] و به عنوان نائب خاص و وكيل امام به كوفه اعزام شد و امام اين اعتماد خاص را به ايشان داشت كه او را به عنوان سفير و كارشناس امور سياسي و نظامي به كوفه فرستادند.


* علت انتخاب مسلم بن عقيل به عنوان سفير خاص

امانت داري و تعهد مسلم و سابقه درخشان و بصيرت بالاي او در تبعيت از ولايت و جامعيت علمي و عملي، همه و همه سبب شد كه امام(ع) او را به عنوان نماينده خود برگزيد و در معرّفي او به مردم كوفه نوشت: وَ انّي باعِثٌ اليكُم بِاخي وَ ابْنِ عَمّي وَ ثِقَتي مِنْ اهْلي «مُسْلِمِ بن عَقيل» لِيُعْلِمَ لي كُنْهَ امْرِكُمْ وَ يَكْتُبَ الَيَّ به ما يَتَبَيَّنَ لَهُ مِنْ اجْتماعِكُمْ. 5
و همانا من برادرم و پسر عمويم و شخص مورد اعتماد اصحابم، يعني مسلم بن عقيل را به سوي شما (مردم كوفه) مي فرستم تا حقيقت امر شما را به من اعلام كند و آنچه از اجتماع شما براي او روشن مي شود به من بنويسد.مردم كوفه نيز به جلالت قدر نماينده امام (ع) واقف بودند، لذا قبل از آمدن «عبيدالله بن زياد» به كوفه به خوبي از او استقبال كردند و در مورد جايگاهمسلم نزد امام حسين (ع)، همين بس كه وقتي خبر شهادت او به حضرت(ع) رسيد فرمود: «لا خَيْرَ فِي الْحَياةِ بَعْدَكُمْ» [6] بعد از شما خيري در زندگي نيست.

*جايگاه بلند علمي مسلم بن عقيل


از ديگر جنبه هاي شخصيتي مسلم بن عقيل، جايگاه بالاي علمي ايشان مي باشد هر چند گزارشات كمي در اين زمينه بدست ما رسيده است، ولي مواردي را مشاهده مي كنيم كه اين جايگاه را نشان مي دهد از باب نمونه رجال نويسان اهل سنت، مسلم بن عقيل را محدّثي تابعي شمرده و گفته اند كه صفوان بن موهب از او حديث نقل كرده است [7]. وي فقيه و دانشمند بود [8] و همان جايگاه نيابت خاصه اي كه نواب اربعه نسبت به امام زمان عليه‎السلام داشتند مسلم بن عقيل همان جايگاه را نسبت به امام حسين عليه السلام داشتند، به علاوه سجايا و شاخص هاي ديگري كه تنها در وجود ايشان بود.

* عامل به سيره نبوي در سختترين شرايط

در جريان پيشنهاد ترور عبيد الله ابن زياد در منزل هاني بن عروة با وجود مهيا بودن همه شرايط براي از بين بردن ابن زياد، مسلمبن عقيل از اين كار امتناع نمود، زماني كه علت را جويا شدند فرمود : سخن پيامبر صلي الله عليه و آله را به ياد آوردم كه فرمود: «مؤمن غافلگيرانه نمي كُشد و اين عمل خود را مستند كرد به سيره نبوي و اين نشان از آگاهي و دانش او نسبت به سيره نبوي و پايبندي و تقواي بالاي او در التزام به اصول مي باشد. 9

* پيشتاز حماسه عاشوراء

در حادثه عاشورا مسلم، پيشتاز حماسه عاشورا بود و حضور او در كوفه موجب آشكار شدن تزوير و رياكاري امويان شد و غربت او در كوفه ياد آور غربت و مظلوميت خاندان پيامبر در كربلا است.


* شجاعت مسلم

مسلم را شجاع ترين فرزند عقيل خوانده اند [10]؛ بعد از استقرار مسلم در خانه طوعه، بلال فرزند وي كه براي مي گساري با دوستان خود بيرون رفته بود، به خانه بازگشت و از حضور مسلم در خانه مطلع شد. علي رغم تأكيد مادر، موضوع را كتمان نكرد و نزد عبدالرحمن بن اشعث رفت و داستان را با او در ميان گذاشت و ابنزياد نيز از موضوع با خبر شد و در پي آن شصت يا هفتاد و به قولي سيصد تن از سربازان ويژه خود را همراه محمد بن اشعث رهسپار محل اختفاي مسلم كرد. 11

جنگ سختي در گرفت و شماري از سربازان ابن زياد كشته شدند. وقتي خبر به ابنزياد رسيد، به ابن اشعث پيغام داد كه من تو را براي دستگيري يك نفر فرستاده ام، در حالي كه ضربه سختي بر سپاهم وارد شده است. ابناشعث پاسخ داد: آيا مي داني ما را براي دستگيري شيري دلاور و شمشيري بران كه در دست مردي شجاع و با اراده قرار دارد فرستاده اي؟ او از خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله است. ابن زياد پيغام فرستاد كه به او امان دهيد زيرا جز اين راهي براي دستگيري او نخواهيد يافت. [12] مسلم گفت: نيازي به امان مكر پيشگان نيست . اين ها همه برخاسته از ايمان بالاي او و اعتقاد او به ولايت بود.

*بصيرت

بسياري از بني هاشم با امام به كربلا نيامدند، البته امام تكليف نكرده بودند، ولي او خود همراه امام آمد و اين مسئله ناشي از بصيرت بالاي مسلم است.

*مهم ترين پيام هايي كه مي توان از سيره مسلم بن عقيل گرفت

با همه مدارج علمي و تقوايي او مهم تر از همه بصيرت او و ايثار و پيش قدم شدن براي قيام امام حسين عليه السلام است و حضور او در كوفه بعدها تاثير مهمي داشت، فعاليت هاي مسلم در كوفه بعدها موجب قيام هايي در جامعه مسلمين از قبيل قيام توابين و غير آن و تبعيت مطلق او از امام عصرش شد.

شجاعت در راه حق از ديگر مطالبي است كه در سيره مسلم قابل مشاهده است از ديگر ويژگي هاي مسلم بن عقيل تبعيت او از سنت نبوي است و اين در زماني واقع شد كه امويان اسلام را به گوشه اي گذاشته و اكثر مردم درانحراف بودند و جرياني در جامعه به وجود آمده بود كه مردم را از سيره نبوي دور مي كرد و اگر قيام امام و اخلاص افرادي مثل مسلم نبود فضاي الان جامعه ما تيره و تار و خط واقعي اسلام گم مي شد.

و اگر اين الگوها نبودند ارزشهاي دين از بين مي رفتند و مسلم بن عقيل و امثال وي الگو و اسوه جامعه هستند و اگر مسلم و مانند او نبودند نه از علمي خبري بود و نه از فرهنگ واقعي اسلام اثري مانده بود و اساس مكتب اسلام مديون اين خون ها و بصيرت هاست و فرهنگ مقاومت با توجه به اين اسوه ها و الگوها باقي ماند تا اينكه به دوران طلايي انقلاب اسلامي رسيد.

----------

[1] الشهيد مسلم بن عقيل، ص 81 و 83
[2] مناقب آل ابيطالب، ج 3، ص 197
[3] رجال الطوسي، ص 70
[4] الامامة و السياسة، ج 2، ص 230
[5] اخبار الطوال، دينوري، ص 230
[6] مروج الذّهب، ج 3، ص 72
[7] الثقات، ج 5، ص 391؛ الاعلام، ج 7، ص 222
[8] الشهيد مسلم بن عقيل، ص 109
[9] التاريخ الكبير، ج 4، ص 266
از ابوهريره نقل شده است كه گفت: از ميان فرزندان عبدالمطلب، او شبيه ترين فرد به پيامبر صلي الله عليه و آله است
[10] المعارف ج 7، ص 204
[11] الكامل في التاريخ، ج 4، ص 32
[12] الفتوح، ج 5، ص 92

دسته ها :
چهارشنبه سوم 8 1391 21:43
X